خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حضار
2 . جلسه دادرسی (حقوقی)
[اسم]
l'audience
/odjɑ̃s/
قابل شمارش
مونث
1
حضار
تماشاچیان، بینندگان
1.L'audience n'était pas très attentive aujourd'hui !
1. حضار امروز خیلی حواسجمع نبودند!
2.Le débat télévisé a attiré une forte audience.
2. مناظره تلویزیونی بینندگان زیادی را جذب کرد.
2
جلسه دادرسی (حقوقی)
محاکمه
1.L'accusé a pu défendre sa cause lors de l'audience.
1. متهم توانست از پروندهاش طی محاکمه دفاع کند.
2.Le témoin n'a pas pu se rendre à l'audience du tribunal.
2. شاهد نتوانست به جلسه دادرسی دادگاه برود.
تصاویر
کلمات نزدیک
audible
aude
audacieux
audace
aucunement
audimat
audio
audio-guide
audiovisuel
audit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان