1 . اصل 2 . رسمی 3 . معتبر
[صفت]

authentique

/otɑ̃tik/
قابل مقایسه
[حالت مونث: authentique] [مذکر قبل از حرف صدادار: authentique] [جمع مونث: authentiques] [جمع مذکر: authentiques]

1 اصل واقعی

  • 1.C'est une authentique pièce en or.
    1. این یک سکه طلای اصل است.
  • 2.Mon histoire est authentique ; je ne l'ai pas inventée.
    2. داستان من واقعی است، من آن را از خودم درنیاورده‌‌ام [اختراع نکرده‌ام].

2 رسمی قانونی

3 معتبر موثق

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان