1 . پریروز
[قید]

avant-hier

/avɑ̃tjɛʀ/
غیرقابل مقایسه

1 پریروز

  • 1.Elle a failli tuer Paul avant-hier.
    1. او نزدیک بود پریروز "پل" را بکشد.
  • 2.Il était en bonne santé avant-hier.
    2. او پریروز سالم بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان