خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آگاه کردن
2 . اطلاع دادن
[فعل]
avertir
/avɛʀtiʀ/
فعل گذرا
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
آگاه کردن
باخبر کردن
1.Avertir quelqu'un d'un danger.
1. کسی را از خطری آگاه کردن
2
اطلاع دادن
در جریان گذاشتن
1.Il m'avertit de son arrivée.
1. او رسیدنش را به من اطلاع داد.
2.Je vais avertir mon ami que j'arriverai en retard.
2. من به دوستم اطلاع میدهم که دیر میرسم.
تصاویر
کلمات نزدیک
averti
aversion
averse
avenue
aventurier
avertissement
avertisseur
aveu
aveuglant
aveugle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان