1 . آگاه کردن 2 . اطلاع دادن
[فعل]

avertir

/avɛʀtiʀ/
فعل گذرا
[فعل کمکی: avoir ]

1 آگاه کردن باخبر کردن

  • 1.Avertir quelqu'un d'un danger.
    1. کسی را از خطری آگاه کردن

2 اطلاع دادن در جریان گذاشتن

  • 1.Il m'avertit de son arrivée.
    1. او رسیدنش را به من اطلاع داد.
  • 2.Je vais avertir mon ami que j'arriverai en retard.
    2. من به دوستم اطلاع میدهم که دیر میرسم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان