1 . سرگیجه داشتن
[عبارت]

avoir la tête qui tourne

/avwaʀ la tɛt ki tuʀn/

1 سرگیجه داشتن

  • 1.J'ai la tête qui tourne sérieusement et mes mains tremblent.
    1. به طور جدی سرگیجه دارم و دستهایم می‌لرزند.
  • 2.Tu vas sans doute avoir la tête qui tourne un peu.
    2. بی‌شک کمی سرگیجه خواهی داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان