1 . احمق
[عبارت]

bête comme chou

/bɛt kɔm ʃu/

1 احمق ساده‌لوح

  • 1.Je ne devais pas écouter à lui, j'étais bête comme chou.
    1. من نباید به او گوش می‌کردم، من احمق بودم.
  • 2.Je savais qu'il est bête comme chou.
    2. می‌دانستم که او ساده‌لوح است.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "ابله مانند کلم" است و کنایه از صفات "احمق" و "ساده‌لوح" است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان