خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . واژگون شدن
2 . تعادل (کسی یا چیزی) بهم خوردن
[فعل]
basculer
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
واژگون شدن
برگشتن
2
تعادل (کسی یا چیزی) بهم خوردن
تعادل خود را از دست دادن
تصاویر
کلمات نزدیک
bascule
basculant
basané
bas-ventre
bas-fond
base
baseball
baser
basilic
basilique
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان