1 . پرحرفی کردن
[فعل]

bavarder

/bavaʀde/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: bavardé] [حالت وصفی: bavardant] [فعل کمکی: avoir ]

1 پرحرفی کردن گپ زدن

  • 1.Cet élève bavarde beaucoup en classe.
    1. این شاگرد خیلی در کلاس پرحرفی می‌کند.
  • 2.Les deux filles ont joyeusement bavardé dans le bus.
    2. دو دختر جوان با شادی در اتوبوس گپ می‌زدند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان