1 . فهرست کتب
[اسم]

la bibliographie

/biblijɔgʀafi/
قابل شمارش مونث

1 فهرست کتب کتاب شناسی، کتابنامه

  • 1.À la fin du livre il y a la bibliographie complète des ouvrages cités.
    1. در پایان کتاب یک فهرست کتب کامل از آثار ذکر شده وجود دارد.
  • 2.J'ai achevé ma présentation par une bibliographie.
    2. من ارائه‌ام را با یک فهرست کتب به پایان رساندم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان