خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بلوف زدن
[فعل]
bluffer
/blœfe/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: bluffé]
[حالت وصفی: bluffant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
بلوف زدن
گول زدن
1.Il nous a bien bluffés.
1. او بلوف خوبی به ما زد.
2.Pour jouer au poker, il faut savoir bluffer.
2. برای پوکر بازی کردن باید بلوف زدن بلد بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
blues
blue-jean
blouson
blouse
blottir
blâmer
blé
blême
bn
boa
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان