1 . بلوف زدن
[فعل]

bluffer

/blœfe/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: bluffé] [حالت وصفی: bluffant] [فعل کمکی: avoir ]

1 بلوف زدن گول زدن

  • 1.Il nous a bien bluffés.
    1. او بلوف خوبی به ما زد.
  • 2.Pour jouer au poker, il faut savoir bluffer.
    2. برای پوکر بازی کردن باید بلوف زدن بلد بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان