1 . بمباران کردن 2 . پرتاب کردن
[فعل]

bombarder

/bɔ̃baʁdˈe/
فعل گذرا
[فعل کمکی: avoir ]

1 بمباران کردن گلوله‌باران کردن

  • 1.Ville bombardée et détruite
    1. شهر بمباران شده و نابود شده

2 پرتاب کردن پرت کردن

  • 1.Bombarder de fleurs
    1. گل پرتاب کردن
  • 2.Bombarder de tomates
    2. گوجه پرتاب کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان