1 . بمب
[اسم]

la bombe

/bɔ̃b/
قابل شمارش مونث

1 بمب

  • 1.On a évacué le quartier après la découverte d'une bombe de la dernière guerre.
    1. ما بعد از کشف یک بمب از (زمان) آخرین جنگ، محله را تخلیه کردیم.
  • 2.Sans déclencheur, la bombe n'explosera pas.
    2. بدون ضامن، بمب منفجر نخواهد شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان