خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوست
[اسم]
le camarade
/kamaʀad/
قابل شمارش
مذکر
1
دوست
رفیق
1.Je voudrais dire ce problème à mon camarade.
1. میخواستم این مشکل را به دوستم بگویم.
2.Mon fils et ses camarades sont ici.
2. پسرم و دوستانش اینجا هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
calédonien
calé
calèche
calvitie
calvaire
camarade d'école
camarade de classe
camaraderie
camaïeu
cambiste
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان