خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارت ماشین
[اسم]
la carte grise
/kaʀt ɡʀiz/
قابل شمارش
مونث
1
کارت ماشین
1.Mon nom est aussi sur la carte grise.
1. اسمم روی کارت ماشین هست.
2.Permis de conduire et carte grise, s'il-vous-plaît.
2. گواهینامه و کارت ماشین لطفا.
تصاویر
کلمات نزدیک
carte d’identité
carte d’embarquement
carte de vœux
carte de visite
carte de séjour
carte postale
carte vitale
cartel
carter
cartilage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان