1 . فاجعه
[اسم]

la catastrophe

/katastʀɔf/
قابل شمارش مونث

1 فاجعه مصیبت، سانحه

  • 1.Grâce au détecteur de fumée, nous avons évité une catastrophe.
    1. به کمک یابنده‌ی دود [دودیاب]، ما از (وقوع) فاجعه جلوگیری کردیم.
  • 2.Le port d'une ceinture de sécurité peut prévenir une catastrophe routière.
    2. بستن کمربند ایمنی می‌تواند از یک سانحه‌ی جاده‌ای جلوگیری کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان