خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قارچ
[اسم]
le champignon
/ʃɑ̃piɲɔ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
قارچ
1.Oui, on a ramassé les fleurs, mais on cherchait des champignons.
1. بله، ما گلها را چیدیم اما دنبال قارچ می گشتیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
champenois
champagnisé
champagne
champ intérieur
champ gauche
champion
championnat
champs-élysées
champêtre
chance
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان