خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کفش روزمره (مردانه)
[اسم]
les chaussures de ville
/ʃosyʀ də vil/
قابل شمارش
جمع مونث
1
کفش روزمره (مردانه)
1.Chaussures de ville à dessus caoutchouc ou plastique.
1. کفش روزمره با رویهی کائوچو یا پلاستیک.
2.J'ai pris une paire de chaussures de ville.
2. یک جفت کفش روزمره گرفتهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
chaussures de tennis
chaussures de sport
chaussures de ski
chaussures de marche
chaussures basses
chaussures montantes
chaussures plates
chaussures à semelles compensées
chaussures à talons
chaussures à talons aiguilles
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان