خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شینیون (آرایش مو)
[اسم]
le chignon
/ʃiɲɔ̃/
قابل شمارش
مذکر
1
شینیون (آرایش مو)
1.Je coiffe souvent mes cheveux en chignon.
1. من اغلب موهایم را شینیون میکنم.
2.Leurs cheveux sont relevés en un chignon.
2. موهایش شینیون شده است.
3.Relever ses cheveux en chignon
3. موهای خود را بالای سر شینیون کردن (بستن)
شینیون به معنی بستن ساده مو با کش و کلیپس پشت یا بالای سر است که در زبان فارسی به معنی آرایشگری مو جا افتاده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
chignole
chiffrer
chiffre romain
chiffre d'affaires
chiffre arabe
chiisme
chiite
chili
chilien
chimie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان