خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پایین آمدن
2 . سقوط کردن
[فعل]
chuter
/ʃyte/
فعل ناگذر
[گذشته کامل: chuté]
[حالت وصفی: chutant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
پایین آمدن
افت کردن
1.La température a chuté si vite et le lac a gelé.
1. دما خیلی سریع افت کرد و دریاچه یخ بست.
2.Sa température a chuté soudainement de 22 à 17.
2. دمای بدنش ناگهان از 22 به 17 پایین آمد.
2
سقوط کردن
1.chuter le dollar
1. سقوط کردن دلار
تصاویر
کلمات نزدیک
chute d'eau
chute
chut
chum
chuinter
chypre
chypriote
châle
châssis
châtaigne
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان