خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پنجم
2 . یک پنجم
[عدد]
cinquième
/sɛ̃kjɛm/
1
پنجم
پنجمین
1.Nos places étaient au cinquième rang.
1. جایگاه ما در ردیف پنجم بود.
[اسم]
le cinquième
/sɛ̃kjɛm/
قابل شمارش
مذکر
2
یک پنجم
1/5
1.Le cinquième de ce conteneur
1. یک پنجم این مخزن
تصاویر
کلمات نزدیک
cinquantième
cinquantenaire
cinquante-neuf
cinquante
cinquantaine
cintre
cintré
ciné-club
cinéaste
cinéma
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان