خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شهرک
[اسم]
la cité
/site/
قابل شمارش
مونث
[جمع: cités]
1
شهرک
کوی
1.J'habitais dans la cité universitaire de Téhéran.
1. من در کوی دانشگاه "تهران" زندگی می کردم.
2.L'hôtel Universal se trouve dans le cœur de cette cité commerçante.
2. هتل "اونی ورسل" در قلب این شهرک تجاری قرار دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
citrouille
citronnier
citronnelle
citronnade
citron vert
cité u
cité universitaire
cité-dortoir
civet
civil
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان