خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بزرگواری کردن
[فعل]
condescendre
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
بزرگواری کردن
منت گذاردن، لطف کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
condenseur
condensateur
concussion
concurremment
concupiscence
confectionneur
confesseur
confidentiellement
confiscation
conflagration
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان