1 . مصرف 2 . نوشیدنی
[اسم]

la consommation

/kɔ̃sɔmasjɔ̃/
قابل شمارش مونث
[جمع: consommations]

1 مصرف

la consommation de quelque chose
مصرف چیزی
  • 1. La consommation d'alcool pendant la grossesse est la principale cause de l'arriération mentale.
    1. مصرف الکل در دوران بارداری علت اصلی عقب ماندگی ذهنی است.
  • 2. La consommation de viande a augmenté.
    2. مصرف گوشت افزایش یافته است.
consommation aux 100 km
مصرف بنزین تا 100 کیلومتر

2 نوشیدنی

  • 1.Le billet d’entrée donne droit à une consommation gratuite.
    1. بلیط ورودی به شما اجازه [داشتن] یک نوشیدنی مجانی را می‌دهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان