خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازرسی از شاهد
[اسم]
le contre-interrogatoire
/kɔ̃tʁɛ̃tɛʁɔɡatwaʁ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: contre-interrogatoires]
1
بازرسی از شاهد
استنطاق (سؤال مستقیم از شاهد طرف مقابل در دادگاه به منظور کشف و اثبات صحت یا سقم شهادت)
1.Je ne veux pas exagérer l'importance du contre-interrogatoire.
1. من نمیخواهم در مورد اهمیت بازرسی از شاهد اغراق کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
contre-indiqué
contre-expertise
contre-espionnage
contre-enquête
contre-culture
contre-jour
contre-pied
contre-valeur
contrebalancer
contrebande
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان