خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قاچاقچی
[اسم]
le contrebandier
/kɔ̃tʁəbɑ̃dje/
قابل شمارش
مذکر
[مونث: contrebandière]
1
قاچاقچی
1.Je crois que nous avons trouvé notre contrebandier.
1. من فکر میکنم که ما قاچاقچیمان را پیدا کردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
contrebande
contrebalancer
contre-valeur
contre-pied
contre-jour
contrebas
contrebasse
contrecarrer
contrechamp
contrecoup
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان