خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پی در پی
[عبارت]
coup sur coup
/kˈu syʁ kˈu/
1
پی در پی
پیاپی، پشت سر هم، متوالی
مترادف و متضاد
Successivement
1.J'ai appris coup sur coup deux mauvaises nouvelles.
1. من پشت سر هم دو تا خبر بد شنیدم.
تصاویر
کلمات نزدیک
coup dur
coup de ciel
coup de tête
coup d’état
coup de sang
donner des coups
coup de téléphone
coup de peigne
manquer le coup
sous le coup de
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان