خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیک
[اسم]
le coursier
/kuʀsje/
قابل شمارش
مذکر
1
پیک
قاصد
1.Appelez un coursier : nous devons envoyer ces documents au plus vite !
1. به یک پیک زنگ بزنید، ما باید این مدارک را هرچه سریعتر ارسال کنیم.
2.Tu peux envoyer ces fleurs par coursier.
2. تو میتوانی این گلها را با پیک بفرستی.
تصاویر
کلمات نزدیک
courses
course à pied
course effrénée
course de relais
course automobile
court
court métrage
court-circuit
courtier
courtisan
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان