خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آفرینش
[اسم]
la création
/kʀeasjɔ̃/
قابل شمارش
مونث
[جمع: créations]
1
آفرینش
ساخت، پیدایش
1.C'est à propos de la création d'une ville nouvelle
1. این در خصوص ساخت یک شهر جدید است.
2.La création du monde
2. خلقت جهان
3.On voit la création de nouveaux partis politiques dans ces années récentes.
3. در این سالهای اخیر پیدایش حزبهای سیاسی جدیدی را شاهد هستیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
créatif
créateur
créancier
créance
crève
créativité
créature
crécelle
crédibilité
crédible
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان