خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کراوات
[اسم]
la cravate
/kʀavat/
قابل شمارش
مونث
[جمع: cravates]
1
کراوات
1.Cette cravate vous rend plus formel.
1. این کراوات شما را رسمی تر جلوه می دهد.
2.Tu peux ôter ta cravate ici.
2. می توانی کراواتت را در اینجا در بیاوری.
تصاویر
کلمات نزدیک
cravache
cratère
crasseux
crasse
crasher
crawl
crayon
crayon de couleur
credo
crescendo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان