خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لگو
2 . مکعب
[اسم]
le cube
/kyb/
قابل شمارش
مذکر
1
لگو
مکعب (مخصوص بازی کودکان)
1.L'enfant a construit une maison avec ses cubes en bois.
1. بچه با مکعبهای چوبیاش یک خانه درست کرد.
2
مکعب
1.Il faut couper la viande en cubes.
1. باید گوشتها را (به شکل) مکعب برید.
2.J'ai construit ma maison en forme de cube.
2. من خانهام را به شکل مکعب ساختهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
cubain
cuba
crûment
crû
crête
cubique
cubisme
cucul
cueillette
cueilli
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان