1 . رمزگشایی کردن 2 . درک کردن
[فعل]

décrypter

/dekʀipte/
فعل گذرا و ناگذر

1 رمزگشایی کردن کشف رمز کردن، سر درآوردن

2 درک کردن فهمیدن

  • 1.Les parents ont souvent du mal à décrypter leurs adolescents.
    1. والدین اغلب در درک کردن نوجوانانشان مشکل دارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان