1 . به نمایندگی انتخاب کردن 2 . واگذار کردن
[فعل]

déléguer

/delege/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: délégué] [حالت وصفی: déléguant] [فعل کمکی: avoir ]

1 به نمایندگی انتخاب کردن

  • 1.Déléguer un représentant à une assemblée.
    1. به نمایندگی انتخاب کردن یک نماینده در یک جلسه.
  • 2.Michel a été délégué par le syndicat.
    2. "میشل" توسط شورا به نمایندگی انتخاب شد.

2 واگذار کردن تفویض کردن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان