1 . باز کردن
[فعل]

délier

/delje/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته کامل: délié] [حالت وصفی: déliant] [فعل کمکی: avoir ]

1 باز کردن خلاص کردن، رها شدن

  • 1.Fais attention, tes lacets sont déliés.
    1. مراقب باش، بندهای کفشت باز شده‌اند.
  • 2.L'évêque l'a délié de ses péchés.
    2. اسقف از گناهانش رها شد [خلاص شد].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان