1 . آب شدن 2 . انحطاط
[اسم]

la déliquescence

/delikesɑ̃s/
قابل شمارش مونث

1 آب شدن (تبدیل جامد به مایع)

2 انحطاط زوال، سقوط

  • 1.Avec ce gouvernement, le pays est en train de tomber en déliquescence.
    1. با این دولت، کشور در حال افتادن به (ورطه‌ی) زوال است.
  • 2.Une société en complète déliquescence.
    2. جامعه‌ای در انحطاط کامل.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان