خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . داخل
[قید]
dedans
/dədɑ̃/
غیرقابل مقایسه
1
داخل
درون
1.Après avoir terminé l’arche, Noé a fait entrer les animaux dedans.
1. وقتی ساختن کشتی تمام شد، نوح حیوانات را به داخل آن برد.
تصاویر
کلمات نزدیک
debout
dealer
dea
de valeur
de toute évidence
degré
dehors
delphine
delta
deltaplane
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان