خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیرون
[قید]
dehors
/dəɔʀ/
غیرقابل مقایسه
1
بیرون
1.Je serai dehors toute la journée.
1. من تمام روز بیرون خواهم بود.
2.Les enfants sont allés dehors pour jouer.
2. بچهها برای بازی بیرون رفتهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
degré
dedans
debout
dealer
dea
delphine
delta
deltaplane
delà
demain
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان