خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خدماتدهی
2 . میز (کوچک)
[اسم]
la desserte
/desɛʀt/
قابل شمارش
مونث
1
خدماتدهی
سرویسدهی
2
میز (کوچک)
1.Je veux acheter cette desserte rouge.
1. من میخواهم این میز (کوچک) قرمز را بخرم.
تصاویر
کلمات نزدیک
dessert
desserré
desserrer
desserrement
dessein
desservir
dessin
dessin animé
dessinateur
dessiner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان