1 . هماهنگ
[اسم]

le diapason

/djapazɔ̃/
قابل شمارش مذکر

1 هماهنگ موافق، سازگار

  • 1.Ces parents sont toujours au diapason pour l'éducation de leurs enfants.
    1. این خانواده‌ها همیشه با تحصیلات فرزندانشان موافق هستند.
  • 2.Le stagiaire s'est vite mis au diapason.
    2. کارآموز به سرعت (با محیط) هماهنگ شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان