خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رام کردن
2 . مطیع کردن
3 . کنترل کردن
[فعل]
dompter
/dɔ̃ptˈe/
فعل گذرا
[گذشته کامل: dompté]
[حالت وصفی: domptant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
رام کردن
1.Dompter des fauves
1. حیوانات وحشی را رام کردن
2
مطیع کردن
سر به راه کردن
1.Dompter des rebelles
1. شورشیان را مطیع کردن
3
کنترل کردن
مهار کردن
1.Dompter sa colère
1. خشم خود را مهار کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
dommages-intérêts
dommages et intérêts
dommageable
dommage
dominos
dompteur
don
donataire
donateur
donation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان