1 . درد 2 . رنج
[اسم]

la douleur

/dulœʀ/
قابل شمارش مونث

1 درد

  • 1.Le médecin a découvert la cause de la douleur.
    1. دکتر دلیل درد را کشف کرد [پیدا کرد].
  • 2.Le médecin m'a prescrit des pilules pour soulager la douleur.
    2. دکتر برای آرام کردن درد، قرص‌هایی برایم تجویز کرد.

2 رنج غم، غصه

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان