1 . اسباب‌کشی کردن 2 . مبله کردن 3 . مستقر شدن
[فعل]

emménager

/ɑ̃menaʒe/
فعل بی قاعده فعل ناگذر
[گذشته کامل: emménagé] [حالت وصفی: emménageant] [فعل کمکی: avoir ]

1 اسباب‌کشی کردن

  • 1.Nous avons emménagé l'été dernier.
    1. ما تابستان گذشته اسباب‌کشی کردیم.
  • 2.Nous emménageons dans un mois.
    2. ما تا یک ماه دیگر اسباب‌کشی می‌کنیم.

2 مبله کردن

3 مستقر شدن

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان