1 . روبه‌روی
[عبارت]

en face de

/ɑ̃ fas də/

1 روبه‌روی در مقابل

  • 1.Je suis assise en face de mon ami, pas à côté de lui.
    1. من روبه‌روی دوستم نشسته بودم، نه در کنارش.
  • 2.Notre appartement est juste en face de l'église.
    2. آپارتمان ما درست روبه‌روی کلیسا است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان