1 . دست و پای خود را بستن (مجازی)
[فعل]

s'encombrer

/ɑ̃kɔ̃bʀe/
فعل بازتابی
[گذشته کامل: encombré] [حالت وصفی: encombrant] [فعل کمکی: être ]

1 دست و پای خود را بستن (مجازی) با (کسی یا چیزی) جای خود را تنگ کردن

  • 1.Je me suis encombré de bagages.
    1. من با بار و چمدان دست و پای خودم را بستم.
  • 2.Je ne vais pas m'encombrer de tous ces vieux vêtements.
    2. من با همه‌ی این لباس‌های کهنه جای خودم را تنگ نخواهم کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان