خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تصرف کردن
2 . فرا گرفتن
[فعل]
envahir
/ɑ̃vaiʁ/
فعل گذرا
[گذشته کامل: envahi]
[حالت وصفی: envahissant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
تصرف کردن
گرفتن، اشغال کردن
1.Il va envahir un autre pays.
1. او کشور دیگری را تصرف خواهد کرد.
2.Les Allemands envahirent l'Autriche.
2. آلمانیها اتریش را تصرف کردند.
2
فرا گرفتن
چیره شدن، مستولی شدن
1.Envahir par l'émotion
1. چیره شدن احساسات
تصاویر
کلمات نزدیک
envahi
entêté comme une mule
entêté
entêter
entêtement
envahissant
envahisseur
enveloppe
envelopper
enveloppé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان