خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرخوشی
[اسم]
l'euphorie
/øfɔʀi/
قابل شمارش
مونث
1
سرخوشی
وجد و شعف، نشاط
1.Cette victoire a suscité l'euphorie chez les supporters.
1. این پیروزی برای هواداران وجد و شعف به همراه داشت.
2.L'euphorie de la victoire.
2. سرخوشی پیروزی.
تصاویر
کلمات نزدیک
eunuque
euh
eucharistie
eucalyptus
ethnologie
euphorique
euphorisant
euphémisme
eurasien
euratom
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان