خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بوی بد
[اسم]
l'exhalaison
قابل شمارش
مونث
1
بوی بد
بوی گند، بوی تعفن
تصاویر
کلمات نزدیک
exfolier
exfoliation
exemption
excusable
excursionniste
exhalation
exhaussement
exhumation
exiguïté
exigé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان