خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کپسول آتشنشانی
2 . فرونشانی آتش
[اسم]
l'extincteur
/ɛkstɛ̃ktœʀ/
قابل شمارش
مذکر
1
کپسول آتشنشانی
1.Il devrait y avoir un extincteur dans chaque voiture.
1. باید در هر خودرو یک کپسول آتشنشانی داشت.
2.Un extincteur a été utilisé pour éteindre les flammes.
2. یک کپسول آتشنشانی برای خاموش کردن شعلهها استفاده شده است.
[صفت]
extincteur
/ɛkstɛ̃ktœʀ/
قابل مقایسه
2
فرونشانی آتش
خاموشکنندگی آتش
تصاویر
کلمات نزدیک
externe
externat
externaliser
externalisation
exterminer
extinction
extirper
extorquer
extorsion
extra
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان