خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متحد کردن
2 . دور هم جمع شدن
[فعل]
fédérer
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
متحد کردن
همپیمان کردن
2
دور هم جمع شدن
گرد آمدن
تصاویر
کلمات نزدیک
fédéraliste
fécondant
fébrifuge
fâcheusement
fâcherie
félon
félonie
fémoral
férir
férocement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان