خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درست کردن
2 . انجام دادن
3 . برای خود درست کردن
[فعل]
fabriquer
/fabʀike/
فعل گذرا
[گذشته کامل: fabriqué]
[حالت وصفی: fabriquant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
درست کردن
ساختن
1.Les artisans locaux fabriquent de jolies poteries.
1. هنرمندان محلی ظروف سفالی زیبایی درست میکنند.
2.On fabrique des chaussures dans cette usine.
2. ما در این کارخانه کفش درست میکنیم.
2
انجام دادن
کردن
3
برای خود درست کردن
برای خود ساختن
(se fabriquer)
1.Il s'est fabriqué un bon alibi.
1. او برای خود یک بهانه خوب درست کرده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
fabrique
fabrice
fabrication
fabricant
fable
fabulateur
fabuler
fabuleusement
fabuleux
fac
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان