1 . درست کردن 2 . انجام دادن 3 . برای خود درست کردن
[فعل]

fabriquer

/fabʀike/
فعل گذرا
[گذشته کامل: fabriqué] [حالت وصفی: fabriquant] [فعل کمکی: avoir ]

1 درست کردن ساختن

  • 1.Les artisans locaux fabriquent de jolies poteries.
    1. هنرمندان محلی ظروف سفالی زیبایی درست می‌کنند.
  • 2.On fabrique des chaussures dans cette usine.
    2. ما در این کارخانه کفش درست می‌کنیم.

2 انجام دادن کردن

3 برای خود درست کردن برای خود ساختن (se fabriquer)

  • 1.Il s'est fabriqué un bon alibi.
    1. او برای خود یک بهانه خوب درست کرده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان