خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سر و صدا کردن
[عبارت]
faire du bruit
/fɛʀ dy bʀɥi/
1
سر و صدا کردن
1.C'est pas un bon endroit pour faire du bruit.
1. جای خوبی برای سر و صدا کردن نیست.
2.Ton scooteur fait du bruit.
2. اسکوترت سر و صدا میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
faire du babysitting
faire des éloges
faire des travaux
faire des histoires
faire des grimaces
faire du lèche-vitrines
faire du pain
faire du patinage
faire du shopping
faire du ski
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان